ملکهی سرخ مهرههایش را در زمین بازی پراکنده کرده است…
زمستان شاهزاده جالان را از تجملات کاخِ جنوبیاش که بسیار خواستارشان است، دور نگه داشته و هرچند شمال خانهی همراهش،
اسنوری وِر اسناگاسون، تلقی میشود، اسنوری هم مانند جالان مشتاق ترک شمال است؛
زیرا اسنوری حاضر است تمام جهنم را به چالش بکشد تا بتواند همسر و فرزندانش را به جهان زندگان بازگرداند.
اسنوری کلید لوکی را در اختیار دارد… حال تنها باید درِ مرگ را بیابد.
همانطور که همه منتظر هستند تا یخها آب شوند، شاهِ مردگان نقشه میکشد تا چیزی را که تقریباً تصاحب کرده بود، یعنی کلیدِ لوکی را، به چنگ بیاورد تا نوکرانش بتوانند برخیزند و حکومت کنند.
این جزو بهترین کتاب هایی بود که من تا به حال خوندم.
از نشر باژ و آقای امیر رضا لطفی پناه برای اینکه این کتاب رو ترجمه و چاپ کردن خیلی ممنونم.
و اینکه اگه میشه کتاب شاهزاده خارها (امپراطوری شکسته) رو هم ترجمه کنید اثر همین نویسنده هست.
آیا این نظر برایتان مفید بود؟
این کتاب عالی بود اگه ممکن باشه مجموعه امپراطوری در هم شکسته که اونم مال همین نویسنده هست رو هم ترجمه کنید
آیا این نظر برایتان مفید بود؟
سلام وقتتون بخیر
ترجمه شده و در جدول چاپ قرار داره
آیا این نظر برایتان مفید بود؟