چیزی آن بیرون است…
چیزی وحشتناک که نباید دید. نیمنگاهی کافی است تا شخص با دیدن آن به خشونتی مرگبار برسد. هیچکس هم نمیداند چیست یا از کجا آمده است.
مالری، غرق در تاریکی، در محاصرهی سروصداهایی آشنا و خوفناک، سفری اُدیسهوار و دردناک را در پیش میگیرد؛
سفری که او را به دل خاطراتش با همراهانی که زمانی جانش را نجات دادند، میبرد.
گروهی که با راهنماییهای مردی به نام تام، سعی کردند در دل هرجومرج نظم ایجاد کنند.
اما وقتی آذوقه رو به کاهش گذاشت، خود ناچار به ترک خانه و مواجهه با این سؤال شدند که در جهانی جنونزده، بهراستی به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟!
نخستین اثر مهیج جاش مالرمن، زمان گذشته و حال را به هم بافته و با ارائهی تصاویری لحظهای، مخوف و هیجانانگیز از جهانی ناشناخته، شما را ناگزیر از خواندن بیوقفهی کتاب از اول تا به صفحهی آخر میکند.
کتاب محشری بود!! به آدم هیجان و ترس و دلهره ی خاصی میداد. به شخصه توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید! یه سوال البته داشتم از انتشارات باژ. جلد دوم این کتاب، “مالوری (Malorie)” رو ترجمه میکنید؟
آیا این نظر برایتان مفید بود؟
عالی یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم. پر هیجان و تقریبا بدون سانسور بود بنظرم. بهترین ترجمه را داشت. هنوز فصل دوم را نخوندم اما مطئنم مثل این عالیه. حتما بخونید.
آیا این نظر برایتان مفید بود؟